کفش های بندی ات رادوست دارم!

رفتنت رادقیقه ای به تاخیرمی اندازد...

من اتنام تو واسه رفتنت

هر تهمتی خواستی بهم

زدی...التماس کردم بهت ولی.....

دخــتـر باش . . .

خــــودت بــاش . . .

بــگــذار گــرگـــ های شــهــر هـــــر چــهــ مــی

خــواهــنــد بــــــگـــویــنــد . . .

 گاهی دلم میخواد مثل❤ جودی آبوت❤ باشم

پر انرژی...

با خنده هایی که از ته دلن

گریه هایی که با دلیلن

با اون شخصیتی که جلوی هیشکی نمیشکنه

و.....

و یه ❤بابا لنگ دراز❤که واسش بنویسم.

ضربه ی آخر راخدایم زد!

آن زمان که برای رفتنت استخاره کردی وخوب آمد…

گـــــــــــاهى…

آنکس که میخندد و  میخنداند…

میخواهدحواست را ازچشمان گریانش پرت کند…

♥♥

بگویید نیـــاید. دیگر همه گریه هام به خنده تبدیل شده اند.

ای وای ،چه روزهایی را دارم سپری میکنم…!!

           دلـَــ م تنـــگ شــده؛ 

                        براے عکــس هایـے که پـــــاره کردم و سوزاندمشـــان

،

 

بزن به سلامتی حرفهای دلت که به کسی نگفتی....

بزن به سلامتی اینکه کوه درد بودی ولی دم نزدی.....

بزن به سلامتی تنهایی هات ولی تنهایی رو دوست نداشتی...

بزن به سلامتی ارزوهایی که نتونستی لمسشون کنی.....

بزن به سلامتی عشقی که طالعش به اسمت نبود ولی هنوزهم دوسش داری....

بزن به سلامتی شبهایی که تو تنهاییهات گریه کردی ولی نمیدونستی برای چی....

بزن به سلامتی دوست و ادمهایی که از پشت خنجر زدن....

هنوز مست نشدم نگاه می کنم به انتهای شیشه و اخرین پیکم ولی هنوز حرف دارم..

 

 

 

 

دلم گرفته ازروزهایی که بی هیچ شب شدند

 

وشب هایی که درکوچه پس کوچه های صبح

 

سربه خاک ساییدند

 

ازازدحام غریبه ها

 

ازمردمانی که نمیشنوند

 

ازآنهایی که لهجه ی شیرین نگاه را

 

هرگزنفهمیدند

 

دلم گرفته

 

 نه ازبودن آنها

 

من ازسایه ی بیقرارخودم خسته ام

دیشب خواب دیدم شبیه تندبادی  میدوم

میدوم

گویافرارمیکنم

ازخودم

ازدنیا

اززندگیم

خندان میگریختم

ولی چشمانم میبارید

چیزی درپشت سر

.........

دلم راجاگذاشته ومیگریختم

 

 

پسورد تمام چیزهایم شماره ی تو شده است

مسافر مسافر"مسافر" است از همان اول که به استقبالش میروی به فکر بدرقه کردنش هم باش دل نـــــــبند...

بار آخر ،

یادته این اس ام اسو واست فرستادم

اقام ابوالفضل امیر شمارو

خیلی دوست داشت

به شما میسپارمش

مراقبش باشین...

تنها برای تو اغاز کردم و برای تو هم ادامه می دهم .هرچند تو نمی دانی و بی توجه به جاده ای هستی که روزی مرا با ابتدای ان اشنا کردی و من حالا تنها ادامه می دهم و تو حتی به جاده ای که روزی از ان عبور کردی نمی نگری .من زیر همان بید مجنونی که تو را به ان قسم دادم در حال استراحتم اگر گذر کردی مرا می بینی.
دوست دارم

بابا لنگ دراز عزیزم ... 

 حكایت من،حكایت كسی است 

كه عاشق دریابود،اماقایق نداشت

؛دلباخته سفر بود،اماهمسفرنداشت 

،حكایت من،حكایت كسی است كه زجركشیدََ

،اماضجه نزد،زخم داشت وننالید،گریه كرد 

،امااشك نریخت حكایت من،حكایت كسی است 

كه پرازفریادبود 

،اماسكوت كردتاهمه ى صداهارابشنود..

                گاهی اوقات ازتنهایی خسته می شم از این که

تنهامو هیچ کس تکیه گا هم نیس 

..........اما

اما نمی دونم چرا گاهی اوقات دلم برا کسی که 

نمی دانم کیست تنگ میشه

ولی می گویم......... 

هی فلانی شاید زندگی همین باشد 

یک فریب ساده وکوچک انهم از دست عزیزی که

تو دنیا را به جز برای او وجز با او نمی خواهی

            من گمانم زندگی همین باشد و

کاش رسم معرفت را هیچ گاه از یاد نمی بردیم 

وقتی دلی گرفت برایش سایبانی از 

مهربانی بسازیم ودستانی که بوی عشق می دهد نثارش کنیم   

 رسم زندگی این است

 روزی کسی را دوست داری 

 و روز بعد تنهایی

 به همین سادگی او رفته است

و همه چیز تمام شده مثل یک مهمانی

که به آخر می رسد و

 تو به حال خود رها می شوی 

 چرا غمگینی ؟

 این رسم زندگیست

 پس تنها آوازبخوان

خدا مارو براي هم نميخواست فقط ميخواست همو فهميده باشيم
بدونيم نيمه ما مال ما نيست فقط خواست نيمه مونو ديده باشيم
تموم لحظه هاي اين تب تلخ خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش مارو براي هم نميخواست خودت ديدي دعامون بي اثربود
چه سخته مال هم باشيم و بي هم‌،ميبينم ميري و ميبيني ميرم
تو وقتي هستي امادوري ازمن نه ميشه زنده باشم،نه بميرم
نميگم دلخور از تقديرم اما تو ميدوني چقدر دلگير اين عشق
فقط چون دير بايد ميرسيديم داره رو دست ما يميره اين عشق
تموم لحظه هاي اين تب تلخ خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش مارو براي هم نميخواست خودت ديدي دعامون بي اثر بود

يه خواهش...

واردهر رابطه اي نشين...

الكي اميدوار نكنين...

الكي دلخوش نكنين...

الكي بهش نگين رسيدي تك بزن وازپياده رو برو

مواظب خودت باش...

الكي اسمشو بالوندي صدا نكنين ك طرف بگه جووووونم

هي نگيد موش من...

خرگوش من...

عشق من و...(اينا)

اون داره حرفاتو باور ميكنه بهت وابسته ميشه

اما تو داري باهاش بازي ميكني

نكن عزيزمن،احساس يه انسانو نابود نكن......

براي سرگرمي و تكيه كلامت...

بزن به سلامتی اینکه کوه درد بودی ولی دم نزدی.....

بزن به سلامتی تنهایی هات ولی تنهایی رو دوست نداشتی...

بزن به سلامتی ارزوهایی که نتونستی لمسشون کنی.....

بزن به سلامتی عشقی که طالعش به اسمت نبود

ولی هنوزهم دوسش داری....

بزن به سلامتی شبهایی که تو تنهاییهات گریه کردی

ولی نمیدونستی برای چی....

بزن به سلامتی دوست و ادمهایی که از پشت خنجر زدن...

هنوز مست نشدم نگاه می کنم به انتهای شیشه و اخرین پیکم

ولی هنوز حرف دارم