عاشقتم....
مرسی که هستی و هستی را رنگ می آمیزی
هیچ چیز از تو نمی خواهم
فقط باش ، فقط بخند ، فقط راه برو …
نه !!! راه نرو …
میترسم پلک بزنم و دیگر نباشی !
پاییز باشد و . . .
باران باشد و . . .
کوچه ها و پرسه زدن و . . .
لیوانی چای داغ و . . .
سالهاست جاهای خالی را با خیال تو پر میکنم !
آه اما نمی دانی
این پاییزها ی لعنتی چقدر دیر می گذرند . . .
دیـشب
قصـــه ات را
بــــرای کســـی می گفتــم
بـــاز دوبـــاره عـــاشقـت شــدم
خوابم نمی برد
به همه چیز فکر کرده ام
حتی تو
و می دانم که خوابی
وقبل از بسته شدن چشم هایت
به همه چیز فکر کرده ای
جز من …
نظرات شما عزیزان: