امیر چرا رفتی مگه من چه اشتباهی کرده بودم
حكایت من،حكایت كسی است
كه عاشق دریابود،اماقایق نداشت
؛دلباخته سفر بود،اماهمسفرنداشت
،حكایت من،حكایت كسی است كه زجركشیدََ
،اماضجه نزد،زخم داشت وننالید،گریه كرد
،امااشك نریخت حكایت من،حكایت كسی است
كه پرازفریادبود
،اماسكوت كردتاهمه ى صداهارابشنود..
گاهی اوقات ازتنهایی خسته می شم از این که
تنهامو هیچ کس تکیه گا هم نیس
..........اما
اما نمی دونم چرا گاهی اوقات دلم برا کسی که
نمی دانم کیست تنگ میشه
ولی می گویم.........
هی فلانی شاید زندگی همین باشد
یک فریب ساده وکوچک انهم از دست عزیزی که
تو دنیا را به جز برای او وجز با او نمی خواهی
من گمانم زندگی همین باشد و
کاش رسم معرفت را هیچ گاه از یاد نمی بردیم
وقتی دلی گرفت برایش سایبانی از
مهربانی بسازیم ودستانی که بوی عشق می دهد نثارش کنیم
نظرات شما عزیزان: