طاقت ندارم
صبــــــــــــــــــــــــر کن ســــــــــــــــهراب....
گفته بودی قایقی خواهم ساخت دور خواهم شد از این خاک غریب!!!
قایقت جا دارد؟؟
من هم از همه اهل زمین دلــــــــــــــــــــــــــــگیرم..
خدایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا
بیا قدم بزنیم....
سیگار از من باران از تو.......
خواستم چشمهایت را از پشت بگیرم....
دیدم طـــــــــــــــاقت اسم هایی را که می گویی ندارم.....
هرگز به گذشته برنگرد اگر سیندرلا برای برداشتن کفشش برمیگشت هیچوقت یک پرنسس نمیشد..........
نظرات شما عزیزان: